آتش که فقط در جهنم نیست، گاهی آتش خیلی نزدیک است. آنقدر که حتی با حرارت و گرمای زیادش مانوس شدهایم و ما را نمیسوزاند؛ ما آدمهای عادت کردنیم...
دستگاه دوخت ریلی|دوخت ریلی|سانا پک گستراگر بخواهیم جواب ساده و دمدستی به این سوال بدهیم جوابش این میشود که چون جامعه بیمار است! این مختص ایران هم نیست همه دنیا همینطور است. زن و مرد فطرتا به ازدواج نیاز دارند و هیچ کدام نیازمندیشان بیشتر از جنس دیگر نیست. اینکه چه شده این اتفاق رخ دادهاست دلایلی دارد:
تدریس تخصصی مفاهیم دروس آنتن و مایکروویو پسیودورههای زیادی با محوریت کتابهای شهید مطهری تشکیل شدهاند ولی من بعد از شنیدن تعریف و تمجید آدمهای مختلف از یک دوره خاص، در کلاسهایش ثبت نام کردم. بسیار کلاسها را دوست داشتم و با وجود مسافت زیاد شوق رفتن به کلاسها و طی کردن مدارج بالاتر را داشتم. تا اینکه بعد از گذراندن دو ترم، به دلیل تداخل کلاسهای دانشگاه نتوانستم در ترم سوم شرکت کنم.
نگاهی به انیمیشن Mortal Kombat Legends: Scorpion's Revengeدرخت جوان شاخههایش را تکانی داد، خستگی در کرد و همانطور تنومند ایستاد. چشمش به یک درختچه سبز افتاد؛ کمیآنسوتر. کش و قوسی به بدنش داد و برگهایش را رساند روی سر درختچه. لبخند او را که دید دلش قرص شد، لبخندی تحویلش داد و همانطور ایستاد. روزها میگذشتند و درخت برگهایش بزرگتر میشد و پهنتر و خودش تنومندتر. شاخهی بالای سر درختچه زیادی بلند و پهن شدهبود و نمیگذاشت نور به درختچه برسد ولی او برایش مهم نبود. مهم این بود که درخت کنارش بود.
کمکم سر و کلهی دو نهال دیگر هم پیداشد. یکی جوان و کوچک و دیگری جوانتر و کوچکتر. درخت حالا برگهایش را طوری پهن کردهبود که همه را زیر بال و پر بگیرد. درختچه و دو نهال زیر سایه عظیم درخت آرمیده بودند، بدون نور آفتاب...
حالا که بیخوابی به سرم زده، آخرین پستی که خواندم مرا به فکر فروبرده: آرزوهای قبل مرگم چیست؟
« ایاک و طول الامل» امیرالمومنین(ع) را به خاطر آوردم و با خود اینطور زمزمه کردم؛ «این آرزوها بعضیهایش فقط طعم شیرین خیال است که در حد خیال میماند و بس؛ بعضیهای دیگرش آرزوهاییست شاید دستیافتنی به شرط اراده و یقین و توکل و خواست خدا... همین و نه بیش از این ...
۱.هر که از مرگ بگریزد، در همین فرارش با مرگ روبه رو خواهد شد؛ چراکه اجل در کمین جان است و سرانجام گریزها، هم آغوشی با آن است.( خطبه ۱۴۹)
این روزها به آدمهای این شکلی برخوردهایم. آدمهایی که به نظر میآید دیگر «زندگی» نمیکنند از بس که زندگیشان خلاصه شده در الکل و ترس و مواد ضدعفونیکننده، ماسک، وایتکس و دستم را شسته ام یا نه و ... زندگی با این همه ترس اسمش هرچه باشد زندگی نیست! نمونه جدید و عجیب و غریبش هم همین خوردن الکل به خاطر مبتلا نشدن به کرونا و بعد هم مردن به خاطر سمیبودن! به همین راحتی...
از تلویزیون خانه ما را میدیدم. با اینکه برنامه اش را دوست دارم ولی آن قسمت مصاحبه و نظرخواهی از خانوادهها حرصم را درمیآورد. هربار یک خانواده یا دوخانواده یا حتی هر سه خانواده فقط برای برنده شدن و به دست آوردن جایزه زیراب خانواده دیگر را میزنند. با دلایل درست یا نادرست به طرز خودخواهانهای خودشان را بهتر از بقیه میدانند و این را هم به زبان میآورند.
متن ترانه تو مگه قلب منی استاد معینتعداد صفحات : 1